می خوام فکر کنم ولی ...
آسمون دلم گرفته ...!
ابرای دلتنگی راه گلوم رو سد کرده ... !
اون بالا تو مغزم غوغا ست ... !
ابرای دلتنگی همه ی ذهنم رو پر کرده ...!
می خوام فکر کنم ولی ... !
ابرای دلم هوای باریدن دارن ... !
ابرای ذهنم هوای برف... !
تو چشام غوغا ست... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
دلم داره تو فضای ابر آلود سینم خفه میشه ... !
ذهنم دنبال راه فراره ... !
چشمام می خوان بشکفن ...!
می خوام فکر کنم ولی ... !
دلم داره می باره ... !
ذهنم داره میباره .... !
چشمام ... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
تو گلوم آتیش بازیه ...!
دلم بارونی ... !
ذهنم برفی ... !
چشمام میگه نشکن ... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
ابرای دلم هوای طوفان داره ... !
ذهنم تو برفا آرامش رو جست و جو میکنه ... !
چشمام میگه صیر کن ... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
تو دلم طوفانه ...!
ذهنم هنوز دنبال آرامش میگرده ... !
چشمام از نصیحت خسته ست ...!
می خوام فکر کنم ولی ... !
طوفان دلم رو می لرزونه ... !
آرامش ذهنم پشت لرزه هاش گم میشه ... !
چشمام دیگه شکسته ... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
دلم دیگه از لرزیدن خسته شده ... !
ذهنم از جست و جو خسته ست ... !
چشمام داره میباره ... !
می خوام فکر کنم ولی ... !
دلم ایستاده ... !(دیگه نمیزنه ...)
ذهنم ایستاده ... ! (دیگه جست و جو نمیکنه ... )
چشمام رو ابرا پوشوندن ...!
می خوام فکر کنم ولی ... !