خيلي خوب بود!
يه شعر از قديما يادمه برات مي نويسم. البته اگه برات تکراري نباشه! فکر کنم از فريدون مشيريه
اي ره گشوده به دروازه هاي ماه
با توسن گسسته عنان از هزار راه
رفتن به اوج قله ي مريخ و زهره را
تدبير مي کني
آخر به ما بگو،
کي قله ي بلند محبت را
تسخير مي کني!
به نام خداي مهربون...
سلام...
انا العطشان...اناالغريب...با پستي درباره ي آقا امام حسين، نور چشم زهرا(س) به روزم...
التماس دعا...يا علي(ع)...